صدراصدرا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره
سپهرسپهر، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

داداش کوچولوها

68 - امروز

امروز اولین روز بعد از رفتن دایی و خانمش از ایران و گذراندن چندین روز شلوغ و پر رفت و آمد بود. صدرای ما یه کم حوصله اش سر رفته که مامان تصمیم گرفت که کار کلاسی کارگاه رو که از دست داده بودن تو خونه انجام بدن مواد لازم : یک عدد بچه از نوع خوردنیش, کمی آرد , آب و رنگ  مزه آرد خام را میچشد   و آب مبریزد که نامش میشود خمیر    و با دست ورزش میدهد, انقدر لذت بخش که میگه کمکم نکنیااا  و بالاخره با افزودن آرد بیشتر   و رنگ و مهم نیست چند رنگ چرا که همه درهم میشوند و میشوند وسیله ای برای ساخت ماهی و .... برای پسرک قصه مااا ...
30 شهريور 1391

67- قند و شکر میچکد از کنج دهانش 2

مامانی دلدرد شده و مامان مریم براش چایی نبات می آره, توی چایی تکه ای از شاخه نباته صدرا می آد و میگه منم نبات می خوام , مامانی در حال جدا کردن تکه ای از نباته که پسرش میگه نه با تسبیحش بده!!!   از پله های مترو میرن پایین و باد تندی جریان داره , میگه بادم می آد   با یکی از دوستان مامان نسرین رفته پیاده روی, اسم دختر این خانمه الهه است, شب تو ماشین یکی یکی میپرسه: ماشین تو چیه ؛ ماشین بابایی چیه؛ ماشین الهی چیه؟؟      ...
20 شهريور 1391

66- یه حس فراموش نشدنی برای پدر

ساعت 9:30 شبه و صدرا با مامانی به اتاق میرن که بخوابه خونه ی مامان مریم به خاطر حضور دایی و خانمش شلوغ و پر رفت و آمده به همین دلیل پسر کوچولو بیشتر از هرشب دلش میخواد که نخوابه , خلاصه پس از سر و کله زدن با مادر حضور پدر رو طلب میکنه  پدر به کمکشون می آد و پس از گفتگو با صدرا جونی , ایشون حاضر به خوابیدن در آغوش مادر ولی در حضور پدر میشه. پدر چند دقیقه ای کنارشون میمونه و بعد به صدرا که دیگر تو خلسه ی خوابه شب بخیری میگه و بوسه ای و در نهایت جمله ی همیشه زیبای دوستت دارم. پدر در حال بیرون رفتن از اتاق که پسر میگه : منم دوستت دارم بابا و پدر مست از این جمله که از دهان دردونه درآمده, با قلبی آکنده از شوق شنیدن این جمله از اتاق بی...
20 شهريور 1391

از گفته های ماریا مونتسوری

قوانینی که به جای آگاه کردن کودک او را کنترل نماید خلاقیت را می کشد.  خلاقیت واقعی بدون قدری شور و هیجان غیر ممکن است.  تشویق استقلال فردی کودک ازطریق روش" بپرس, بگو, انجام بده "  هرگز درباره هوش، استعداد و توانایی های کودک در حضور او قضاوت نکنید.  در برخورد با کودکانتان تا حد امکان به جای تنبیه رفتار بد، برای رفتار خوب پاداش در نظر بگیرید.  رفتار و نه گفتار بزرگترین آموزنده یک کودک محسوب می شود.  بکوشید فشار و اجبار در کسب موفقیت ها را از کارها بردارید و صرفا به بچه های خود بیاموزید تا توانایی و استعدادهای خود را به محک آزمایش بگذارند و از شکست به هیچ وجه نهراسند.  سعی کنید از بیان جملاتی که...
11 شهريور 1391

63 - نگرانی مادرانه پدرانه.... بجا/ نابجا؟!!!!

صدرا کلا پسر خیلی خوبیه , اینو نه مامانش که بخواد قربون دست و پاهای بلوریش بره خیلی های دیگه هم میگن. فقط یه ضعف داره اونهم عدم ارتباط گیری با بچه ها و هم سن و سالای خودشه. با بزرگتر ها غریبی میکنه اما این مساله شاید نیم ساعت طول بکشه و بالاخره تموم میشه ؛ اما با بچه ها نه! کاملا موضعش ترس/ دفاعی میشه . ما کلاسهای بادبادک رو هم به این نیت شروع کردیم که صدرا توی کارگاه گروهی با بچه های دیگه دوست بشه , اولاش خیلی خوب بود اما انگار پس میزنه نمی دونیم چی میشه. و ما خیلی دوست داریم پسرمون اجتماعی باشه و با بچه ها دوست بشه و بازی کنه و از کودکی کردن با همسن و سالان خودش لذت ببره!!!
10 شهريور 1391

65-

هنوز 48 ساعت از رسیدن دایی صدرا نگذشته و یه عالمه سوغات و اسباب بازی های رنگ و وارنگ گرفته. بعد از ظهری به دایی اش میگه : دایی پاشو برو کانادا. دایی با کمی تعجب: چرا , منو دوست نداری؟؟ دوست دارم برو کانادا برای من اسباب بازی بیار  ...
9 شهريور 1391
1